? جوانے نزد شيخ حسنعلے نخودکے آمد و گفت :
سـ ه قفل در زندگے ام وجود دارد و سـ ه کليد از شما مےخواهم.
قفل اول اينست کــ ه دوست دارم يک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اينکــ ه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اينکــ ه دوست دارم عاقبت بخير شوم.
شيخ فرمود :
براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سـ ه قفل با يک کليد ؟!
شيخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کليد » است !